کارآفرینی فرهنگی چیست؟

 

واژه ” کارآفرینی ” در زبان فارسی واژه ای نو و جدید است که معنای لغوی آن، شنونده یا خواننده نا آشنا به مفهوم اصلی آن را، که ترجمه کلمه انگلیسی است، به اشتباه می‌اندازد. این واژه اغلب در اذهان، مفهوم ” اشتغال ” و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار( آن هم از نوع فیزیکی آن ) را تداعی می‌کند، درحالی‌که کارآفرینی به معنی حقیقی خود تعاریف مختلف و متنوعی دارد. به طور کلی می‌توان گفت که طبیعتاً چنان فرایند و چنین تخریبی توأم و همراه با ریسک است.

پیش از دهه‌ی ۱۹۷۰ پرسی‌های انجام شده در زمینه‌ی توسعه، بیشتر بر پارامترهای اقتصادی تکیه و تاکید داشت.در این دهه مفهومی از توسعه که بازتاب دهنده‌ی مجموعه‌ی فراگیرتری از نیازهای جامعه است. جا گزین دیدگاه محدود گذشته شد. امروزه ملاحظات فرهنگی با شتاب به درون جهان اندیشه و عمل توسعه و در ابعاد گوناگون سیاسی و اقتصادی منتقل شده است و راهبرد مردم – محور توسعه‌ی انسانی – را جایگزین راهبرد کالا در توسعه‌ی در پرتو مفاهیم انسانی، فرهنگ را از حاشیه‌ی تفکر اقتصادی به صحنه آورده است و مفاهیم توسعه‌ی اقتصادی، انسانی و فرهنگی را در نظریه‌ی جامع‌تری در جهان رو به توسعه مورد توجه قرار داده است.در فرایند جدید توسعه که بهتر است آن را فرا- توسعه بخوانیم، خواه به عنوان یک متغیر میانجی موثر در پیشرفت مادی یا به عنوان عنصری در ساختار نیازها و خواست‌هایی که جوامع گوناگون دارند، نقشی برجسته دارد.

منبع:

سایت تبیان زنجان به آدرس

http://tebyan-zn.ir

کارآفرینی فرهنگی چیست؟


رویکرد فرا – توسعه، پارادایم کارآفرینی فرهنگی

رویکردفرا- توسعه، باتوجه به محیط متلاطم و روندهای پرشتاب امروز، به بازشناسی زیرساخت ها و زیربناهای فکری و فرهنگی خود پرداخته است و شالوده‌ی توسعه رابربنیان معرفتی و نظام فکری خود می‌گذارد. رویکرد فرا- توسعه و اندیشه‌ی کارآفرینی فرهنگی، روزنه ای درخشان در میان فرآیندهای کارآفرینان در مراحل چندگانه‌ی توسعه که ارزش متفاوت پدید می‌آورد. از آنجا که فرهنگ و اقتصاد ایستا نیستند و روابط میان آن دو نیز پویا است. بر پایه‌ی این رویکرد، الگوی توسعه‌ی واحدی برای همه‌ی شرایط مناسب نیست و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نهادهای گوناگون، نیازمند راه کارهای متفاوت هستند. در این شرایط است که تکثیر گرایی و ناهمگونی ضرورت خواهد داشت. در چارچوب توسعه‌ی فراگیر، ابزار به هم پیوستن دغدغه های اقتصادی و فرهنگی عبارت است از بازگشت به مفهوم بنیادین آفرینش ارزش؛ یعنی جایی که آفرینش ارزش اقتصادی و فرهنگی را بتوان به گونه‌ی پیامدهای فرا گرد توسعه تشخیص داد؛ جایی که خواست دریافت کالاها و خدمات مادی با نیازها و خواسته های ژرف‌تر انسان‌ها با بازشناسی فرهنگی و دل خوشی فرهنگی متعال می‌شود.

کارآفرینی از ابزارهای مهم توسعه به شمارمی آید که مهم‌ترین اثر خود را از راه افزایش اشتغال در جامعه برجا می‌گذارد. ابعاد دیگر توسعه‌ی اقتصادی که از رشد کارآفرینی مایع می‌گیرد، عبارت است از: بهره گیری بهینه از منابع، گوناگونی تولیدات و صادرات، ارزش افزوده، رقابت بر پایه‌ی شایستگی و شناخت مزیت‌های نسبی در سطح ملی.

بومی سازی، رهیافتی موثر در نقشه راه کارآفرینی فرهنگی

در این تحقیق ” کارآفرینی ” از منظر رویکرد بومی و روش شناختی توسعه ای مورد برسی قرارمی گیرد و خواستگاه و قلمرو آن تنها به حوزه کسب‌وکار محدود نمی‌شود. تیم تحقیق سعی دارد تا کارآفرینی فرهنگی را تعریف تبیین کند و با دو روش استقرار و قیاسی مورد مقایسه قرار دهد. مطالعه و پژوهش در خصوص کارآفرینی فرهنگی با روش قیاسی، منتهی به شناخت رفتار کارآفرینانه می‌گردد؛ رفتاری که تمام حوزه های اسلامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کارآفرینی فرهنگی، را در برمی گیرد، در حالی که مطالعات استقراری در خصوص کارآفرینی فرهنگی تنها رفتار کارآفرینان را در حوزه کسب و کار با مطالعات میدانی و پرسشنامه ای مورد برسی و شناخت قرارمی دهد. یا به عبارت دیگر، یکی رفتار کارآفرینانه را به طور عام یا مجزا در هر یک از حوزه های اسلامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کارآفرینی جستجو و معرفی می‌کند و دیگری رفتار کارآفرینان را، یعنی کسانی که فقط در حوزه کسب‌وکار فرهنگی، رفتار کارآفرینانه داشته‌اند، بیان می‌کند. در نهایت می‌توان گفت که کارآفرینی فرهنگی، تنها یک شغل یا کسب و کار نیست، بلکه یک سبک تفکر یا یک فرهنگ و سبک زندگی است و زوایایی مختلف آن باید شرح داده شود. در خلال این موضوع، پارادایمهای زندگی کارآفرینانه در اسلام فرهنگی مطرح و خصوصیاتی برای افراد یا سازمان‌ها به عنوان کارآفرین فرهنگی معرفی می‌گردد. خوشبختانه چند صباحی است که مسئله کارآفرینی فرهنگی همچون مسائل واقعی که علامت واکنش طبیعی بدن نسبت به ورود یک میکروب خارجی است، به عنوان راه حل درمان بیکاری و اشتغال زایی در چهره دولت مردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است.

تعریف دقیق کارآفرینی فرهنگی ( تبیین تا بومی سازی ):

بر اساس رویکرد قیاسی ، تعریف کارآفرینی فرهنگی عبارت است از ارزش آفرینی فرهنگی و کارآفرین فرهنگی کسی است که بتواند ارزشی را در فرهنگ جامعه خلق نماید ، چه ارش مادی و چه ارزش معنوی . بنابراین کارآفرینان فرهنگی کسانی هستند که در صدد شناسایی و رفع نیازهای فرهنگی جامعه‌اند و در این راه از اعتبار فرهنگی خود مایه می‌گذارند و برای رسیدن به هدف و مأموریت خود، دست به ایثار و از خود گذشتگی می‌زنند ، همچنان که کارآفرینان سیاسی در صدد شناسائی نیازها و خلاء‌های سیاسی جامعه و جهان هستند و می‌کوشند تا موانع سیاسی موجود را جهت رشد و توسعه جامعه و استقرار عدالت و دموکراسی شناسایی و از سر راه بردارند.

 البته از روشی نو و کارآفرینانه و در ارتباط با شرایط اسلامی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی روز و با توجه به نیازهای نسل‌های فعال جمعیت در جامعه . بالاخره کارآفرینان فرهنگی افرادی هستند که ارزش‌های فرهنگی را در جامعه خلق ، کشف و یا احیا می‌نمایند. در هر صورت ، هر یک از کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همچون کارآفرینان اقتصادی ، دائماً در جستجوی نیازها و فرصت‌ها هستند تا از طریق خلاقیت ، ریسک پذیری و رهبری ، ارزشی را در جامعه ایجاد و خلأ یا نقصی را دفع و اصلاح نمایند. بنابراین می تون گفت : کارآفرینی فرهنگی صرفاً یک شغل نیست که فقط در بعد اقتصادی و آن هم در حوزه کسب و کار مطرح باشد، بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک فرهنگ است که همواره کارآفرین است و بر تمام شئونات زندگی او تأثیر می‌گذارد . از جهان بینی و ایدئولوژی و انتخاب دین وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهایش در شئون مختلف زندگی . لذا کسی که دارای ویژگیهای کارآفرینانه فرهنگی است ، الزاماً نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود. همانطور که افراد زیادی در حوزه ‌های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگیهای کارآفرینانه هستند ، ولی صاحب کسب و کاری نیستند و یا برعکس افراد زیادی هستند که موقعیت های کارآفرینانه قرار دارند ، یعنی صاحب کسب و کاری هستند ، اما رفتار کارآفرینانه ندارند . لذا یک خانم خانه دار، یک محصل ، یک نویسنده ، یک خبرنگار ، یک استاد دانشگاه ، یک سیاستمدار ، یک کارخانه دار ، یک روحانی ، یک تاجر یا یک کارگر می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد یا نداشته باشد. بطور کلی می توان گفت کارآفرینان فرهنگی به سبک خاصی زندگی می کنند ، با عینک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پدیده‌ها برخورد می کنند. آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی ، کسب و کار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند.

امواج سه موج گانه محرک (جلوبرنده) کارآفرینی

موج نخست : انفجار عمومی ، بررسی و پژوهش در چارچوب انتشار کتاب‌هایی درباره‌ی زندگی کارآفرینان و پیشینه‌ی بنگاه‌های آنان و چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوه‌های زود پولدار شدن ;

موج دوم : راه‌اندازی رشته های آموزشی کارآفرین در مقاطع تحصیلی در حوزه‌های مهندسی و بازرگانی. این دوره‌ها از اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ در چند دانشکده آغاز و تاکنون در بیش از ۵۰۰ دانشکده در ایالات متحده و کانادا راه‌اندازی شده است .

موج سوم : افزایش دلبستگی دولت به پژوهش در زمینه‌ی بنگاه‌های کوچک با هدف تشویق گسترش بنگاه‌های کوچک و همچنین پژوهش در زمینه‌ی نوآوری‌های صنعتی.

چنین می نماید که موج چهارم، بازگشت به مفهوم راتین entrepreneurship و توجه به ارزش‌آفرینی و ارزش‌آفرینان (به جای دو واژه‌ی کارآفرینی و کارآفرینان که نادرست ترجمه شده است ) باشد. نگاهی دوباره و انتقادی به موضوع ، جامعه‌علمی را به این سو خواهد کشاند که تفسیری راستین از واژگان بنمایند. کارآفرینی بنیاد و شالوده‌توسعه است که با ارزش آفرینی‌های اقتصادی و معنوی برای افراد ، سازمان‌ها و جامعه در سطح کلی و فراملی و پیامدهای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی بسیار ، می‌تواند پاسخگوی بسیاری از چالش‌های روز جامعه باشد. در این معنا، همه‌ی رفتارهای انسان از رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی گرفته تا فرهنگی ، می‌تواند کارآفرینانه یا غیر کارآفرینانه باشد. همچنین از آنجا که کارآفرینی به معنای “ارزش آفرینی” ، (ارزش‌های اقتصادی ، اخلاقی ، هنری ، فرهنگی ) است ، «کارآفرینی فرهنگی» به گونه فشرده به معنای مدیریت روندها و فرایندهای تولید و عرضه‌ی خدمات و کالاهای فرهنگی و هنری است ، به گونه‌ای که نوآورانه به احیاء و آفرینش ارزش فرهنگی بپردازد. ارزش فرهنگی همیشه در برگیرنده‌ی ارزش اقتصادی نیست ، اما ارزش اقتصادی می تواند دربرگیرنده ارزش فرهنگی نیز باشد. با این حال کارآفرینی فرهنگی پویا و دارای بهره‌هایی ماندگار است و در دراز مدت می تواند به عنوان نیروی مددرسان در چرخه‌ی توسعه‌ی کشور نقشی برجسته بازی کند و تجربیات جهانی نیز آن را ثابت می کند.

متأسفانه تاکنون کارآفرین به کسانی گفته می‌شد که ارزش اقتصادی (دارایی) ایجاد کرده‌اند و از این رو آنان را موتور توسعه‌ی اقتصادی خوانده‌اند . اما به مفهوم واقعی ، کارآفرینان موتور توسعه‌ی اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی نیز خواهند بود و می‌توانند به گونه‌ای ویژه ، ایده‌های فرهنگی را به سرانجام برسانند.

کارآفرینی فرهنگی ، کارآفرینی بومی

در کنار واژه‌ی مرکب کارآفرینی فرهنگی ، می‌توان از کارآفرینی بومی یاد کرد . چنین می‌نماید که آنچه کارآفرینی فرهنگی را موفق می‌سازد ، کارآفرینی بومی است . هرگونه تعریف از کارآفرینی بومی ، نیازمند آمیختگی شناخت پویایی محیطی و آگاهی از شرایط اجتماعی و اقتصادی است . کارآفرینی بومی بر ایجاد ، اداره و گسترش فعالیت‌های تازه کارآفرینانه و مخاطره‌آمیز برای بهره‌گیری افراد بومی دلالت دارد. پشتیبانی از ایده‌ی کارآفرینی بومی به نگه داشت هویت و پاسداشت میراث فرهنگی می‌انجامد. سرشت کارآفرینی بومی از دو جنبه قابل بررسی است : ابعاد فرهنگی جامعه و نگرش کارآفرینانه‌ی برخاسته از آن فرهنگ ویژه. این دو جنبه زمینه‌ساز گسترش فعالیت‌های اقتصادی کارآفرینانه و پدیدآورنده‌ی رفتارهای کارآفرین است . برای افراد بومی ، فرهنگ با ارزش است و آنان درباره‌ی سرزمین و میراث خود حسی نیرومند دارند. فرهنگ به عنوان یک متغیر وابسته در نگرش کارآفرینی بومی نمایان می‌شود و به رفتاری ویژه با رویکرد اقتصادی کارآفرین می‌انجامد. کارآفرینی بومی فراگیر است و می‌تواند جهت گیری‌های فرهنگی ، اهداف اقتصادی و نیز غیراقتصادی در پی داشته باشد . داده‌ها نشان می‌دهد که سرانه‌ی فعالیت‌های کارآفرینانه کمتر از سوی کارآفرینان بومی صورت گرفته و بیشتر از سوی کارآفرینان غیربومی انجام شده است ، در حالی که کارآفرین بومی همزمان هدف‌های مادی و معنوی را در نظر می‌گیرد و از این رو پاسدار میراث و ارزش‌های فرهنگی است .

سرشت اقتصادی در کارآفرینی بومی ، متفاوت از اقتصاد غیربومی است . توانایی‌های بازرگانی نیز کارآفرین بومی دربرگیرنده‌ی اهداف اقتصادی و غیر اقتصادی است و با آنچه کارآفرین غیربومی ، اقتصادی می‌داند ، متفاوت است . فشارهای فرهنگی بر کارآفرین بومی در فرایند کارآفرین آشکار است . ارزش‌های فرهنگی ، نهاد خانواده ، نهاد جامعه و … در شکل‌گیری نگرش‌های کارآفرینانه یک کارآفرین بومی اثرگذار است و از این روست که کارآفرینی بومی ، تحت تأثیر فضاهای گوناگون فرهنگی متفاوت است . شمار سود برندگان در یک بازرگانی بومی بسیار بیشتر از سوداگری غیربومی است و این نکته باید مورد توجه قرار گیرید . با این حال بایت دانست که ارزش‌های بومی زیر چتر یک اندیشه‌ی کل نگر مطرح است ; بنابراین موفقیت در پرتو داد و ستدها در یک محیط بومی ، بر پایه‌ی ابعاد اقتصادی و غیر اقتصادی سنجیده می‌شد . در جایی که پیشرفت و موفقیت تنها بر حسب اهداف اقتصادی ارزیابی می‌شود ، ارزش‌های بومی به برخورد ا ایجاد فعالیت‌های اقتصادی مخاطره‌آمیز گرایش دارد . بر پایه ‌این منطق ، شاید چنین به نظر آید که ارزش‌های بومی بیشتر مانعی است برای توسعه‌ی اقتصادی. همچنین ، بی‌میلی به رقابت ، تصمیم‌گیری با توافق طرف‌ها و پافشاری بر بهره‌مندی از چتر حمایتی ارزشی نهادهای اولیه و ثانویه (خانواده و اجتماع) ، ویژگی‌های پیچیده‌ای است که سخن گفتن از کارآفرینی در محیط بومی را دشوار می‌سازند. با این استدلال ، روشن است که پیشرفت در جامعه‌ی بومی و غیربومی متفاوت خواهد بود. در راه توسعه ، جامعه بومی نمی‌تواند هر ایده ‌نوآورانه ناهمخوان با هنجارهای فرهنگی بومی را تحمل کند و در نتیجه اثرگذاری‌های فرهنگی ، نوآوری برای توسعه و پاگیری فعالیت‌های کارآفرینی را محدود می‌سازد. از جمله هنجارهای فرهنگی بومی این است که کنترل فردی در جوامع بومی در سطح بالایی مطرح است ، جمع‌گرایی و هماهنگی گروه برای جوامع بومی مهم شمرده می‌شود و نهادهای خانواده و جامعه بزرگ‌ترین ابزارهای کنترل است.

روشن است که مداخله‌ی جنبه‌های فرهنگی در کارآفرین ، توجه به وضع مقایسه‌ای آن را در شرایط بومی-غیربومی ضروری می‌سازد. توجه به اثرپذیری گریزناپذیر کارآفرینی از فرهنگ – بومی ، آغاز مرحله تازه‌ای از تحول در کسب و کار و راه‌های موفقیت در آن است.

مرکز خدمات فرهنگی واجتماعی تهران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد